تويتر

الثلاثاء، 5 يوليو 2011

دشواری عرب بودن در ایران

یوسف عزیزی بنی طرف
وقتی پای صحبت یک کرد، بلوچ، ترک یا ترکمن یا یک سنی ایرانی بنشینی همان چیزی را می شنوی که یک عرب ایرانی می گوید: “بدترین ظلم را در حق” ما”می کنند” و “چه  گناهی کردیم که در این جهنم دره به دنیا آمد ه ایم”. شاید کسی بگوید که رژیم جمهوری اسلامی – و بویژه پس از روی کار آمدن احمدی نژاد و دار و دسته اش
  - برای همه شهروندان ایران جهنم است. اما در واقع ایران برای غیر فارس ها و غیر شیعیان جهنم مکرر است.  بسیاری هنوز در ایران نمی دانند که ستم وارد بر ملیت های غیر فارس در این کشور، دو برابر ستمی است که بر فارس ها وارد می شود. به عنوان مثال وقتی شهروندان فارس خواهان “آزادی بیان” می شوند، ملیت های غیر فارس، “آزادی زبان” را طلب می کنند. یعنی  زبان اینان هنوز در زنجیر است و در مرحله نخست، خواستار آزادی آموزش و نشر و بیان به زبان مادری شان هستند.
رخدادهای چند روز گذشته اهواز و شهرهای تابعه بار دیگر ستم ملی را در معرض دید همگان قرار داد. اشعه آفتاب درخشان استان این ظلم فاحش را به همگان نشان داد، به ویژه وقتی که خون جوانان عرب اهوازی در مرکز استان و در حمیدیه و فلاحیه و شادگان به زمین ریخت. ده ها کشته و مجروح و صدها زندانی، بهایی است که مردم عرب اهواز به خاطر “نیت” به تظاهرات مسالمت آمیز، پرداختند. در واقع این مردم قبل از اقدام به تظاهرات، به رگبار بسته شدند و اصولا نیروهای سرکوبگر به تظاهر کنندگان حتا اجازه حرکت  ندادند و آنان را در همان درب خانه هایشان کشتند. پیامد آن – به قول شیرین عبادی -  ۱۲شهید و ده ها مجروح است. البته ایشان برای نخستین بار گوشه چشمی به مساله ملیت ها داشتند که جای سپاسگزاری دارد. اما خانم عبادی که همکار من در کانون نویسندگان ایران است در توصیف وضع مردم اهواز(خوزستان) دو اشتباه عمده داشتند. یکی این که این مردم را “عرب زبان” نامیدند که مردم عرب حساسیت خاصی نسبت به این اصطلاح دارند و آن را توهین به خود می دانند. اینان می گویند که مثلا لر یا فارس نبوده اند که اکنون “عرب زبان” شده اند و البته می دانیم که معمولا ناسیونالیست ها این ترم را به کار می گیرند . لذا  خود مردم در توصیف خود از اصطلاح “مردم عرب اهواز” یا “عرب ایرانی” بهره می گیرند.
دومین اشتباه ایشان ناشی از عدم شناخت ملیت های ایرانی است و آن سنی خطاب کردن مردم عرب اقلیم اهواز (خوزستان) است. باید گفت که اکثریت این مردم، شیعه مذهب اند و البته سنیگری در میان جوانان رو به گسترش است اما هنوز یک جریان اقلیت کوچک به شمار می رود. سومین خطای سخن  شیرین عبادی، توصیف مبارزه خلق عرب اهواز علیه ستم ملی به عنوان مبارزه مذهبی میان عرب های سنی و حاکمیت شیعه است. مساله مردم عرب و سایر ملیت های غیر فارس در ایران اساسا یک مشکل اتنیکی است و البته در برخی جاها نظیر بلوچستان و کردستان، با تبعیض مذهبی در می آمیزد، در صورتی که در اهواز جنبه تبعیض نژادی برجسته تراست.
واقعیت این است که برانداختن حاکمیت عرب ها در ولایتی که تا سال ۱۹۲۵ به طور خودمختار بر آن حکم می راندند، یعنی لغو حاکمیت ملی آنان در نظام “ممالک محروسه” دوره قاجار و جایگزینی آن با حکومت شدیدا متمرکز شاهنشاهی و سپس جمهوری اسلامی، و نیز وجود کمربند فقر گسترده عربی در شهرهای بزرگ نظیر اهواز و غصب صدها هکتار زمین های کشاورزان عرب و محروم کردن آنان از آموزش به زبان مادری شان در دوره ابتدایی و کوشش برای فارسیزاسیون آنان به شیوه های مختلف نرم افزاری و سخت افزاری و استمرار گفتمان عرب ستیز در رسانه های فارسی زبان، همه دست به دست هم داده و وضع ظالمانه کنونی را پدید آورده اند. این فشارها و ستم های سنگین باعث بر افروختن گاه به گاه تظاهرات و اعتراضات مردم عرب اهواز علیه نابرابری ملی می شود. بایکوت خبری حوادث اخیر توسط رژیم استبدادی جمهوری اسلامی بعید نیست، اما آن چه شگفت انگیز می نماید سکوت شخصیت ها، حزب ها و سازمان های سیاسی و مدنی ایرانی  نسبت به کشتار هموطنان عرب ماست. اگر از بیانیه خانم عبادی خطاب به شورای حقوق بشر سازمان ملل بگذریم که به جا و به موقع بود، هیچ یک از شخصیت ها، احزاب و گروه های سیاسی اعم از چپ و راست و میانه، بیانیه ای در محکومیت کشتار تظاهر کنندگان عرب منتشر نکردند. این بی اعتنایی یا اهمال بر بی اعتمادی ریشه دار مردم عرب نسبت به روشنفکران، شخصیت ها و سازمان های سیاسی و فرهنگی ملیت مسلط می افزاید.
هم اکنون موجی از دستگیری های گسترده در اغلب شهرهای استان، جوانان و فعالان عرب اهوازی را هدف قرار داده است. زندان ها آکنده از افرادی است که رژیم از ترس ادامه تظاهرات و اعتراضات آنان را دستگیر کرده است. بر همه آزادگان است که خواستار آزادی همه زندانیان عربی باشند که طی تظاهرات اخیر بازداشت شده اند. نیز باید به خانواده جانباختگان، غرامت مالی پرداخت شود واز مردم عرب اهواز (خوزستان) دلجویی به عمل آید. بی توجهی نسبت به این مسایل می تواند به  رادیکالیزه شدن جنبش ملی خلق عرب اهواز کمک کند.

ليست هناك تعليقات: